یکشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۶
۰ نفر

همشهری آنلاین: نقد فیلم پدر آن دیگری ساخته یدالله صمدی نوشته مهدی تهرانی مدرس و منتقد سینما که در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شده را در ذیل می‌خوانید:

شبه‌معجزه در سينما پيشينه طولاني ندارد اما اگر بدون منطق و فقط به خاطر يك فيلمنامه بي‌رمق چنين رويدادي در يك فيلم شكل بگيرد جز دلسردي براي تماشاگر پيامدي ندارد. يدالله صمدي بعد از يك دوري چندين ساله از سينما با فيلم پدر آن ديگري فيلمي را روانه پرده نقره‌اي كرده كه شبيه همين مضمون بالاست.

پدر آن ديگري شرح حال پسري به نام شهاب است كه يك مشكل ويژه دارد. او با آنكه به سن مدرسه رسيده و از لحاظ پزشكي مشكلي در سيستم گوش و زبان ندارد اما حرف نمي‌زند. جالب اينجاست كه شهاب بسيار فعال و مردمدار بوده و اهل ارتباط است و اجتماع. اما معلوم نيست به چه علت با كسي حتي مادر فداكارش نيز سخن نمي‌گويد...

اولين انگاره‌ي جذابي كه مي‌توانست براي تماشاگر جذاب باشد همين حرف نزدن شهاب و داستانك‌هاي مرتبط با تصميم او بوده است. انگاره‌اي كه در نهايت هم براي تماشاگر بزرگسال و هم براي تماشاگر كودك جذابيتش را از دست مي‌دهد. در واقع صمدي قصه شهاب را گاهي رها مي‌كند و او به عنوان مركز ثقل ماجرا كنار گذاشته مي‌شود. در ادامه به قدري ماجراهاي بي‌ربط در اين فيلم روايت مي‌شود كه ديگر چرايي تكلم نكردن شهاب مي‌رود كه بدست فراموشي سپرده شود.

سينماي كودك ايران هنوز وامدار آثار خوش گذشته است. آنچه در اين سالها ديده‌ايم نه بار تربيتي داشته‌اند و نه داستاني براي سرگرم كردن اين قشر سني و يا حتي والدينشان. پدر آن ديگري نيز اگرچه كارگردان باتجربه‌اي دارد اما چنين فيلمنامه ضعيفي را با هيچ رمل و اسطرلابي نمي‌توانست به يك فيلم حتي متوسط تبديل كند. حتي شايد به جرات بتوان گفت ظرفيت داستان فيلم صمدي مي‌توانست يك فيلم كوتاه يا نهايتا يك فيلم تلويزيوني باشد نه در يك فيلم حرفه‌اي سينمايي.

اين در حالي است كه فيلم كودك آنهم با سني كه صمدي براي كاراكتر اصلي اش يعني شهاب تعريف كرده يعني سن مدرسه؛ اين توانايي را داشت كه حرفهاي تربيتي و داستانك‌هاي خاص آن را در خود داشته باشد. صمدي به جاي اينكه به تماشاگر توضيح بدهد چرا شهاب حرف نميزند داستانك‌هاي بي ربط ديگران را بازگو مي‌كند. ديگراني كه در كنار فيلم محو هستند و هرگز در مركزيت قرار ندارند اما صمدي آنها را وارد داستانك‌ها مي كند كه هيچ؛ چندين داستانك مجزا با محوريت كامل؛ در اختيار اين مهره‌هاي فرعي قرار مي‌دهد.

اگر اين داستانك‌ها به همراه كاراكترهايشان كمكي به همان گشودن رمز و راز و مشكل اصلي شهاب مي كردند كه حرفي نبود اما اين عده بي هيچ دليلي مي‌آيند و مي‌روند و شهاب مي‌ماند و همان زبان بسته‌اش. اين داستانك‌ها حتي اگر كميك و يا جذاب هم از كار در مي‌آمدند بازهم به بار دراماتيك فيلم كمك مي‌كردند اما متاسفانه جز كش دار كردن فيلمي كه ظرفيت زمان استاندارد را نداشته كار ديگري نمي‌كنند.

داستانك پسرعموي بدطينت شهاب ؛ دختر عموي وسواسي او؛ ماجراي فرار شهاب به خاطر ترس مرموزش از بيمارستان و مطب دكتر و رفتن اتفاقي‌أاش به منزل يك زوج مسن اين‌ها همگي سكانس‌هاي اضافه فيلم پدر آن ديگري هستند. اما اين پايان ماجرا نيست چرا كه با ورود مادربزرگ مهربان به منزل شهاب به يكباره معجزه‌اي رخ مي‌دهد و شهاب شروع به حرف زدن مي‌كند. آنهم نه به صورت الكن بلكه به گونه‌اي كه مي‌تواند در مسابقه تندخواني شركت كند!

روند درمان کودک هم شکلي بسيار باسمه‌اي، شعاري و خنده‌دار دارد. شهاب که تا هفت سالگي ظاهرا به خاطر لجبازي و محروم بودن از محبت اطرافيان حرف نزده با ورود چند روزه مادربزرگ به منزل و تجربه چند لحظه محبت‌آميز با وي زبان مي‌گشايد.

در مجموع مشخص نمي‌شود چرا مادر مهربان شهاب كه اينهمه در كنار و درخدمتش بوده نتوانسته كمكي به اين طفل بكند كه بايد همان مادربزرگ در انتهاي فيلم بيايد تا شهاب ناگهان بي هيچ دليلي زبان بازكرده و اصلي‌ترين معماي فيلم بدون هيچ جذابيتي پاسخ داده شود.

پدر آن ديگري متاسفانه فيلم خوبي نيست و نه براي تماشاگر كودك جذابيت ندارد و نه براي والدين و تماشاگر بزرگسال مي‌تواند بار تربيتي داشته باشد.

 

کد خبر 313105

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha